سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آگاهترین مردم به خود، بیمناکترین آنها از پروردگارش است [امام علی علیه السلام]
بیا با هم تا به دریا برسیم

خیلی وقته دلم هوای یه دانشگاه دخترونه رو کرده .یه جایی که فقط خودمون باشیم بدون هیچ کس از جنس مخالف اعم از دانشجو ، استاد و...
اصلا نمیدونم چه صیغه ای هست که حتما باید دانشگاه های ما مختلط باشه .فکر نمیکنم به هیچ وجه روی سطح علمی و راندمان و از این چرت و پرت ها تاثیری داشته باشه .حتی فکر میکنم جدا بودن این دو قشر از هم به نفع ارتقای سطح علمی شون هم هست .
بچه تر که بودم و این محیط ها رو تجربه نکرده بودم ، مثل این ندید بدیدها میگفتم :حتما باید یه دانشگاه مختلط قبول بشم .اصلا جدا کردن دختر و پسر در محیط  دانشگاه یه توهین به قشر دانشجو ست و از این شعارهای کلیشه ای . حتی به نظرم کار بچه های دانشگاه قم در اعتراض های شدید به جدا بودنشون یه کار منطقی بود و...کلی دیگه از این اشتباهات که به خاطر عدم تجربه چنین محیط هایی داشتم اما امروز بعد از 5 ترم تجربه یه دانشگاه مختلط با کمترین محدودیت در روابط میگم کاش یه دانشگاه دخترونه یا تفکیک شده قبول میشدم .اون جوری شاید خیلی از چیزهایی که الان از بودن در کنار آقایون یاد گرفتم رو از دست میدادم اما خیلی چیزهای دیگه رو هنوز داشتم مثل ....
الان چشمام رو میبندم و به روزی فکر میکنم که دانشگاه ما پسر نداشت :
نزدیکی های در ورودی که میرسم دیگه چشمم به ظاهر نازیبای چند صد موتور درب و داغون CG125 در انواع و اقسام رنگهای پریده و یا آینه بغل های شکسته نمیافته .(کم آرزویی نیست)
وارد نگهبانی که میشم فقط به نگهبان سلام میدم ،دیگه لازم نیست به فلان آقای مسئول فلان انجمن هم سلام بدم و احیانا در مورد هماهنگی اتاق انجمن باهاش بحث کنم.
از پله های نگهبانی که پایین میرم فقط دختر میبینم ؛ کنار حوض ، کنار آبخوری ، رو نیمکتها و...میتونم خیلی راحت دستم و ببرم بالا و با دوستم که رو نیمکت روبرو نشسته بای بای کنم و بدوم طرفش .
به بردها نگاه میکنم اما به هیچ وجه لازم نیست با آقای فلانی که درحال زدن اطلاعیه های فلان کلاس رفع اشکال که مدرسش فلان آقا هست ،صحبت کنم و بهش بگم که چرا تو اون برد نزدید و چرا آقای فلانی یادش رفه که امروز برام اسامی رو بیاره و....
با دوستم که رو نیمکت نشستم لازم نیست که همش حواسم به خودم و دوروبرم باشه که نکنه چادرم کنار بره یا شلوارم بالا رفته باشه و پام دیده بشه . میتونم راحت کنارش بشینم  و جک بگم و بخندم بدون این که کسی بیاد صدام کنه وبگه ببخشید خانم ... میشه چند لحظه تشریف بیارید و اون وقت مثل دوتا بید وسط حیاط وایستیم  و در مورد جلسه ای که باید با چند تا آقا و خانم هماهنگ بشه و از بخت بد من مسئول هماهنگیش هستم صحبت کنیم.
موقع بالا رفتن از پله ها واسه حضور به موقع !!!سر کلاس لازم نیست خودم رو به کوچه علی چپ بزنم تا از شر سلام علیک با آقای ... راحت بشم .آخه فقط سلام علیک نیست که قرار بوده واسش یه ایمیلی بزنم یادم رفته ، حالا باید واسش توضیح بدم که چرا ؟
سر کلاس هم دیگه لازم نیست که صدای نکره ،واقعا نکره ، پسر ها رو درحال پچ پچ کردن و مزه های الکی پروندن تحمل کنم .
سر کلاس یه درس خیلی مهم لازم نیست پررویی یکی از پسرا که فکر میکنه تخته  و استاد عقب کلاس و تو صورت من هستن ، تحمل کنم .
لازم نیست شبا تو خونه همش مامانم و خواهرم صدام کنن بگن بیا آقای ... اس ام اس زده که فردا چه ساعتی دانشگاه هستید ؟
دیگه هیچ وقت نگران نگاه های سنگین خاله زنک ها نبودم که بعدش از این ور و اون ور بشنونم که شنیدی میگن فلانی فلانی رو میخواد ؟ همه شنیدن چطور تو نشنیدی ؟یا مثلا یکی زنگ بزنه بگه یه سوال میپرسم تو روخدا راستش رو بگو ، تو انجمن خبری هست ؟ آخه شنیدم تو انجمن چند نفر .....
اگه بخوام بگم خیلیه .خیلی ...
اگه این محیط ها تفکیک شده بود خیلی از این مشکل ها پیش نمی اومد .آرامش فکری و روانی بیشتری تو محیط دانشگاه حاکم میشد و در نتیجه میشد ایران رو از این رتبه غرور انگیز بین دانشگاه دنیا یکم بالاتر کشید .
کاش ......



sahar ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 11:29 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 19
کل بازدید :126947

>> درباره خودم <<

>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بیا با هم تا به دریا برسیم

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<


































>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<