دلم می خواست : عشقم را نمی کشتن
صفای آرزویم را ـ
که چون خورشید تابان بود نمی دزدیدند
چنین از شاخسار هستیم آسان نمی چیدند
گل عشقی چنان شاداب را پر پر نمی کردند
به باد نا مرادی ها نمی دادند
به صد یاری نمی خواندند
به صد خواری نمی راندند
چنین تنها به صحراهای بی پایان اندوهم نمی بردند
دلم می خواست :
یک بار دگر او را در کنار خویش می دیدم
به یاد اولین دیدار در چشم سیاهش خیره می ماندم
دلم یک بار دیگر همچو دیدار نخستین ...
پیش پایش دست و پا می زد
شراب اولین لبخند در جام وجودم های و هو می کرد
غم گرمش نهانگاه دلم را جستجو می کرد
دلم می خواست :
دست عشق چون روز نخستین
هستی ام را زیر و رو می کرد ...
***نمی دونم اسم شاعرش چیه و کیه؟فقط می دونم اسم وبلاگی که اینو ازش برداشتم ردپای تنهایی بود.
بازدید دیروز: 17
کل بازدید :129738
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
![بیا با هم تا به دریا برسیم](http://salam20.persiangig.ir/sa.jpg)