قلب من در شهر چشمان شما جامانده است ،قدر یک شب هم شده از او پرستاری کنید...
فقط دو روز باهم بودیم و بعدش هم رفت .بعد از یه روز این پیامک رو برام فرستاد .وقتی خوندمش بغضم گرفت .هم واسه دلتنگی که براش دارم هم ...
کاش همه آدمها این قدر برای ثانیه هایی که با دیگران بودن یا لااقل لحظاتی که خودشون رو تو فکر دیگری جا کرده بودن ارزش قائل بودن که بعد از رفتنشون این پیام رو می فرستادن .هر چند که اون موقع صندوق دریافت گوشیم پر میشد از این نوشته. دیگه تصمیم گرفتم به هیچ کس ، هیچ کس ، هیچ کس و هیچ کس دل نبندم حتی اگه بیاد و بهم بگه ...
همیشه میگن چشمها و نگا ه های آدمها دروغ نمیگه اما من مطمئنم که حتی نگاه و چشم ها هم دروغ میگن .اونم از نوع خیلی بزرگش ...
sahar ::: چهارشنبه 87/5/30::: ساعت 8:9 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 17
کل بازدید :129737
بازدید دیروز: 17
کل بازدید :129737
>> درباره خودم <<
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
>>آرشیو شده ها<<
زندگی
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
>>لوگوی وبلاگ من<<
![بیا با هم تا به دریا برسیم](http://salam20.persiangig.ir/sa.jpg)
>>لینک دوستان<<
>>لوگوی دوستان<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<